- ۰ نظر
- ۱۲ آبان ۹۴ ، ۱۶:۵۴
چگونه رفتار کنیم کودک احساس کند دیده شده و درک می شود؟
نیاز اضطراری کودکان دیده شدن است. برای همین کودکان دست به کارهای عجیب غریب میزنند حتی حاضرند کتک بخورند اما دیده شوند. کودکان نامرئی تبدیل به کودکانی خجالتی با حرمت نفس بسیار پایین میشوند.
به کودکان باید بیشتر از بزرگسالان احترام گذاشت. به همین دلیل کودکان این اجازه را دارند که حرف بزرگترها را قطع کنند. کار یا صحبتتان را قطع کنید به چشمان فرزندتان نگاه کنید، اکر عجله دارید از او بخواهید صبر کند تا کارتان یا صحبتتان را تمام کنید بعد با او صحبت میکنید و سر قولتان بمانید. هرگز به او نپرید که بی ادب وسط حرف من نپر یا ساکت شو یا به اتاقت برو یا مگر نمیبینی من سرم شلوغه!
احساسات کودک را نفی نکنیم: "این ترس نداره" "بزرگ شدی گریه نکن" "انقدر غر نزن"
احساسات او را تایید کرده بر زبان بیاورید؛ وقتی فرزندتان می گوید "امروز کسی با من بازی نکرد" مادر می گوید "حتما ناراحت شدی" و کودک احساس درک شدن و مرئی بودن می کند، اما اگر بگوید "قرار نیست همه با تو بازی کنند" کودک احساس بدی خواهد داشت.
به فرزندتان حق انتخاب دهید. هنگام لباس پوشیدن دو لباس به او داده تا انتخاب کند.
تعریف و تحسین نابجا هم به حرمت نفس کودک آسیب میزند. به اندازه از موفقیت و کار فرزندتان تعریف کنید.
هنگام انتقاد از کودک شخصیت او را زیر سوال نبرید، از احساسات خودتان بگویید. به جای انکه بگویید "پسر بدی هستی" بگویید "این کار تو مرا ناراحت کرد".
هنگام عصبانیت به حرمت نفس کودک احترام بگذارید.
از فرزندتان انتظارات مناسب با سن او داشته باشید.
با اشتباهات فرزندتان برخورد درست داشته باشید. اشتباه کردن لازمه یادگیری و پیشرفت در کودکان است. تمسخر، سرزنش، تهدید و تنبیه به یادگیری و حرمت کودک خدشه وارد میکند.
کودکی که به جای ترس و واهمه از والدین خود، با ارزشها و معیارهای منطقی آشنا میشود حرمت نفسش افزایش خواهد داشت.
٣ تا سوالی که میتونیم شبها وقت خواب از کودکمون بپرسیم:
١یه چیز رو بگو که امروز باعث شد بخندی یا لبخند بزنی
٢ یه چیز رو بگو که امروز باعث ناراحتی تو شد
٣ یه چیز رو بگو که امروز یاد گرفتی یا فهمیدی
جواب شماره یک کمک میکنه دعا کردن رو یاد بگیره و با هم خدا رو شکر میکنیم.
جواب شماره ٢ یاد میده بدیها و ناراحتیها بالاخره تموم میشن و باز آرامش بر میگرده پس بچه نگران نباش و امیدوار باش.
همه این ارتباط باعث میشه بچه مون عادت کنه با ما حرف بزنه و مشکلات سنین بالاترش رو هم با ما در میون بذاره.
ما هم بیشتر کودکمون رو میشناسیم و اگر در طول روز سوء تفاهمی پیش اومده بینمون و یااشتباهی در ارتباط با بچه کردیم متوجه میشیم و به طور کلی با کودکمون لحظات خوبی رو قبل از خواب میگذرونیم.
بدغذایی ،دردسر همیشگی فرزندان با غذا
چه راههای درمانی برای اطفال بدغذا وجود دارد و چگونه می توان این مشکل را در آنان برطرف کرد و میل آنان به غذا را افزایش داد مهمترین علل محیطی که می تواند در این امر تاثیرگذار باشد را بشناسید
آخرین باری که مقدار زیادی سبزی، حبوبات یا گوشت خوردهاید را بهیاد میآورید؟ در نزد فرزندتان با بهبه و چهچه و شادی از موادی که کمتر به آن علاقهمند هستند میل کنید.
یادم میآید دوران کودکی از صبح تا ظهر با براداران و بچههای فامیل در حیاط و کوچه بازی کرده، هنگام گرسنگی خودمان را با نان و پنیر، نان و قند، نان خالی و مثل اینها سیر میکردیم. ناهار و شام معمولاً آبگوشت بود یا آش و اگر مهمانی بود یا بودجه، حوصله و وقت مادر اجازه میداد، پلوخورشتی که شادی را بر دلها سرازیر میکرد دور هم بر سر سفره مینشستیم و منتظر بشقاب غذا و در چند دقیقه ظرفها خالی و دوباره بازی شروع میشود.نه اصراری به خوردن بود و نه خریدار نازی و از آن روز سالها میگذرد و امروز ما بچههای آن زمان هر کدام پدر یا مادری شدهایم با مشکلات و مسائلی که هیچگاه در کودکی تجربه نکردیم: بیحوصلگی، تنهایی، بیاشتهایی و… بسیاری رویکردهای دیگر که با فرزندانمان لمس میکنیم.
اگر صادقانه فکر کنیم درگیری با مساله فوق را میتوان در چند بخش خلاصه کرد:
الف) مادرانی که دارای تک فرزندند و به شکل غیرطبیعی همه حرکات او را کنترل میکنند. ب) مادرانی که دائم نگران وزن خود هستند، در صحبتها تاکید زیادی بر مد (بهویژه نزد دختران کوچک) و رژیمهای غذایی متفاوت دارند و کودک دچار توهم، همزادپنداری و الگوگیری نامناسب و کاذب میشود. ج) مادرانی که فرزندشان را در هنگام غذا همراهی نمیکنند، شاغلند یا همیشه عجله دارند و سرپایی و با استرس طفل را سیر میکنند. د) کودکانی که در خانوادههای درگیر، کمتوجه و سرد رشد میکنند دچار تنشهای مختلف روحیاند و برای جلب ترحم و توجه دچار بیاشتهایی کاذبند. هـ) کودکانی که برای گرفتن امتیاز از والدین غذا نمیخورند. و) کودکانی که مشکلات فیزیکی خاصی دارند و باید تحت درمان پزشکی قرار گیرند.
چه راهکارهایی برای حل این مسائل وجود دارد؟
1- اگر شاغلید صبح نیم ساعت یا یک ربع زودتر از خواب برخیزید، بعضی بچهها تامدتی بعد از بیداری، گرسنه نیستند، بگذارید کم کم بیدار شود.
2- کودک از خوردن غذا با دیگران لذت بیشتری میبرد، حتماً هنگام صرف وعدههای غذایی با او همراهی کنید.
3- برای وعدههای غذایی امکان انتخابهای بیشتری فراهم کنید، گاهی حتی خوردن پلو از شبمانده با ماست برای کودک دلچسبتر از شیر، نان، کره و عسل است.
4- بلافاصله بعد از صرف وعده اصلی خوراکیهای میانوعدهای را که دوست دارد در اختیارش قرار دهید (بستنی، لواشک، شیرینیهای خانگی و…) .
5- امکان فعالیت بدنی برایش فراهم کنید، رفتن به پارک، حیاط منزل و یا هر گونه حرکت فیزیکی گرسنگی را تحریک میکند. کودکی که از صبح تا ظهر جلوی تلویزیون یا کامپیوتر بیتحرک نشسته، هرگز میلی به غذا نخواهد داشت.
6- هرگز به اجبار، قول دادن جایزه و… او را وادار به خوردن نکنید، این کار به تشدید بیمیلی منجر خواهد شد.
7- از سرعت و شتاب زندگی بکاهید به او توجه و عشق بورزید، گاهی کودک برای جلب توجه و یا لجبازی از غذا خوردن امتناع میکند با ابراز علاقه بدون قید و شرط، بستری از احساس امنیت و شادابی را برایش فراهم کنید.
8- بعضی از خردسالان علاقهای به سبزیجات، گوشت و مواردی از این دست ندارند. صادقانه بیندیشید آیا این تمردها الگوبرداری از شما نیست؟ آخرین باری که مقدار زیادی سبزی، حبوبات یا گوشت خوردهاید را بهیاد میآورید؟ در نزد فرزندتان با بهبه و چهچه و شادی از موادی که کمتر به آن علاقهمند هستند میل کنید.
9- از خواص مواد غذایی برایشان بگوئید، آگاهی داشتن از فواید خوراکیها در ترغیب کودک برای مصرف بیشتر این گروههای غذایی یاری خواهد کرد.